گشف گورهای دسته جمعی دوران رضاخان در مشهد
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۰۱۵۷۱
طبق تحقیقات و شواهد تاریخی شهدای واقعه گوهرشاد در چندین نقطه شهر مشهد دفن شدند که امروز پس از گذشت چندین دهه از این واقعه خونین خبرهایی مبنی بر کشف و داغ شدن این خبر در فضای مجازی در حال انتشار است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبحتوس، بر اساس تحقیقات و شواهد تاریخی شهدای واقعه گوهرشاد در چندین نقطه شهر مشهد دفن شدند که امروز پس از گذشت چندین دهه از این واقعه خونین خبرهایی مبنی بر کشف و داغ شدن این خبر در فضای مجازی در حال انتشار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبر معظم انقلاب در سخنانی تأکید دارند ماجرای واقعه مسجد گوهرشاد باید از این حالت خاموش خارج شود ولی متأسفانه جریان هدفمندی مدام در حال خاموش کردن و کم اهمیت جلوه دادن آن است.
فاطمه یوسفی نوشت: خبرهایی از پیدا شدن محل های گورهای دسته جمعی شهدای مسجد گوهرشاد مشهد بعد از 86 سال به گوش می رسد.
حسین ابراهیمی نوشت: از یک یا چند گور دسته جمعی صحبت میکرد. گفتم چیزی نشنیدم تا بحال گفت داستان گوهرشاد رو که میدونی، این شهدا رو رضاخان توی گورهای دسته معی دفن کرده و یه چیزایی ازش پیدا شده.
بقایای تأیید نشده یک گور دسته جمعی تو مشهد شواهدی نشون میده که گور دسته جمعی قتل عام 4000 نفری رضاخان تو مسجد گوهرشاد، منطقه گودال خشت مال ها پیدا شده.
محبوب نوشت: مامان بزرگم چند وقت پیش می گفت جنازه های مسجد گوهرشاد رو ریختن تو کامیون و بردن جای بیمارستان پنجراه خیابون دفن کردن و بعدش هم اونجا رو کردن منطقه ممنوعه حالا امروز شنیدم که یکسری بقایای از اجساد این گورهای دسته جمعی پیدا کردند.
سید متین رضوی نوشت: میگن یه سری بقایایی از گورهای دسته جمعی قتل عام 4 هزار نفری رضاخان در مسجد گوهرشاد توی یکی از گودال های قدیمی مشهد پیدا کردند.
امید ملایی نوشت: تخمین ها درباره تعداد شهدای حمله رضاخان به مردم در مسجد گوهرشاد مشهد که در واکنش به کشف حجاب و اجباری کردن کلاه شاپو تحصن کرده بود حوالی 4 هزار نفر است. ظاهرا خالا شواهدی نشان می دهد که گورهای دسته جمعی در منطقه گودال خشت مال ها مشهد پیدا شده است.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: گورهای دسته جمعی مسجد گوهرشاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۰۱۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زلف بر دیوار | بازار داغ گیس فروشی
به گزارش همشهری آنلاین، در فیلم «مسخره باز» همایون غنیزاده هم تمام ماجرا بر سر «مو» است؛ یک تار مو، سیبیل، موی بلند، موی خوشرنگ، موی مقاوم، شستن کله و یک سلمانی کوچک با سه صندلی. جایی که شاپور، شاگرد کاظم خان دور از چشم او موی مشتریان را بعد از کوتاهی نگه میدارد و میفروشد. داستان خرید و فروش مو نه فقط در فیلمها که در زندگی خیلی از زنان اتفاق افتاده و یک داستان واقعی است.
آنجا که یخچال و ماشین و لوازم دستدوم آگهی میکنند، گیسهای بافتهشده مو را هم میتوان پیدا کرد که با پیشنهاد قیمت یا با قیمتهای توافقی، دنبال مشتری هستند. برخی هم آگهی میدهند که خریدار موی طبیعیاند و بالاترین قیمت را برای موهای کوتاه شده پرداخت میکنند.
بیشتر بخوانید: تبلیغات دروغین و اعتماد بیجا | چرا نباید هر چیزی را در فضای مجازی باور کنیم؟خرید و فروش موی طبیعی این روزها رونق زیادی پیدا کرده و تعداد کسانی که مایل به فروختن موهای خود هستند افزایش پیدا کرده تا از گیسوهایشان کلاه گیسهای رنگارنگ درست شود. کافی است سری به مغازههای خیابان منوچهری بزنید تا ببینید که گیسوها دستهدسته، شاخهشاخه یا از سقف آویزانند یا کنج دیوار، سیر و پر نشستهاند به تماشا. به تماشای کسی که بیاید دستی بر آنها بکشد، تکان شان دهد و شاید همینجا، در همان مغازه شلوغ، با چند اسکناس، سرنوشتشان به سرنوشت دیگری گره بخورد.
شاخهشاخه، دستهدسته مو، با هر باز و بستهشدن در، در هم غوطه میخورند، رنگ به رنگ. مشکی پرکلاغی، زیتونی، طلایی و قهوهای روشن و تیره با یک کش سیاه، از هم جدا شدهاند. سقف، پشت همین دستههای مو پنهان شده، دستههای مو که هرکدام قصهای دارند، قصه دختربچهها و زنان جوان، با موهای بلند خرمایی و طلایی که به وقت رفتن، یا چشمان شان از اشکی که در آن جوش خورده، برق میزند یا به خندهای، کش آمده اما پس سر همهشان، قیچی رد زخمش را جا گذاشته است.