قیام مسجد گوهرشاد، گریبانگیر رژیم پهلوی
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۶۵۲۲۱
گلولهباران خانه خدا را در حالی که مردم در آن پناه گرفته بودند، میتوان شنیعترین جنایتی دانست که در دوره پهلوی اول رقم خورد؛ جنایتی که پیامدهای آن، بعدها دامن رژیم را گرفت و زمینهساز سقوط آن شد.
پهلوی و بحران مشروعیت
از دوره صفویه به این سو، با رسمی شدن مذهب شیعه در ایران، علما و ساختارهای دینی نقش مهمی در مشروعیت بخشیدن به حکومتها داشتهاند؛ موضوعی که حامد الگار، استاد برجسته مطالعات اسلامی آن را در کتاب «دین و دولت در ایران: نقش علما در دوره قاجار» به خوبی بررسی و تحلیل کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به وجود آورده بود، منکر شوند.
«نه» بلند ایرانیان مسلمان
تلاش پهلوی برای تغییر جایگاه مشروطیت، از طریق انکار عُلقههای مذهبی مردم یا تغییر دادن روابط ساختاری نهاد دین در جامعه ایرانی آغاز شد. او با اشاره مشاورانش، در سال ۱۳۱۷ش سازمان «مرکز پرورش افکار» را به وجود آورد؛ سازمانی که میخواست با کپیبرداری از نسخه حکومتهای فاشیستی اروپا، ساختار قدرت نوینی را در ایران با محوریت شاه ایجاد کند و با حذف یا دستکم تغییر ساختار و جایگاه دین در ایران، از زیر بار مشروعیت ناشی از آن رها شود؛ اما هم او و هم مشاورانش اشتباه میکردند. هر چند که در ابتدای کار، توهینهای مستقیم رضاخان به علمایی مانند مرحوم آیتالله شیخ محمدتقی بافقی به دلیل اختناق شدید حاکم بر کشور، با واکنشهای شدید روبهرو نشد، اما این به معنای بیخیالی مردم نسبت به باورهای مذهبی و علمای دینیشان نبود. توهینهای مکرر و بیاعتنایی به باورها و عقاید دینی مردم و بازخوردهایی که تا سال ۱۳۱۴ش از این اقدامها حاصل میشد، رضاخان و مشاورانش را به این نتیجه غیرواقعی و ابلهانه رساند که میتوان برای همیشه بر این باورهای نهادینه شده در جامعه، خط بطلان کشید. در تیر سال ۱۳۱۴ تلاقی دو موضوع احتمال اجباری شدن کشف حجاب و بازداشت و توهین به یک مرجع تقلید صاحب نفوذ، یعنی آیتالله سیدحسین قمی موجب لبریز شدن کاسه صبر مردم مسلمان و قیام عمومی علیه رژیم شد و این خشم با وجود سرکوب توأم با خشونت و به راه انداختن حمام خون، همچون آواری بر سر رژیم پهلوی فرود آمد. قیام مسجد گوهرشاد، پایانی بر تکاپوهای رژیم برای جایگزینی ساختارهای مشروعیت جدید در جامعه ایران بود؛ به خاک و خون کشیدن مردم در خانه خدا و در پی آن، طی چند ماه بعد، صدور فرمان اجباری شدن کشف حجاب و حمله مأموران به بانوان متدین، عملاً بر آنچه پهلوی در ذهن میپروراند، خط بطلان کشید. قیام مسجد گوهرشاد، «نه» بلند مردم ایران به مشروعیت تقلبیای بود که رضاخان میخواست آن را نهادینه کند. این «نه» بلند، با وجود سرکوب، آثار و عوارض خود را ۶سال بعد و در جریان اشغال ایران توسط متفقین به خوبی نشان داد و از دید مأموران سفارتخانههای خارجی در تهران هم دور نماند. یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» مینویسد: «وابسته مطبوعاتی انگلیس در تهران نیز چنین گزارش میدهد: اکثریت وسیع مردم از شاه متنفرند و از هر گونه تغییری استقبال خواهند کرد ... به نظر میرسد این مردم حتی گسترش جنگ در ایران را به بقای رژیم حاضر ترجیح خواهند داد». قیام مسجد گوهرشاد، بحران مشروعیت رژیم پهلوی را به بالاترین حد خودش رساند و این مسئله تا ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ گریبان رژیم را رها نکرد.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: مسجد گوهرشاد قیام مسجد گوهرشاد رژیم پهلوی قیام مسجد گوهرشاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۶۵۲۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق (ع) در پی کسب و حفظ قدرت با هر شرایطی نبود
بنیعباس در آغاز کار به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما حضرت خلافتی که از مسیر بنی عباس و آدمکشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نپذیرفت. این یکی از تفاوتهای ائمه با دیگران است که دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم سعید طاووسی مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی با عنوان «امام صادق(ع) و مسئله حکومت» طی سخنانی افزایش تعداد شیعیان در زمان امام صادق (ع) و سیره آن حضرت در مواجه با قیامهای آن دوران پرداخت.
بخشهایی از سخنان این استاد دانشگاه را میخوانید:
ولادت امام صادق(ع) در سال 80 هجری و شهادت ایشان در سال 148 هجری رخ داد. از سال 83 تا 132، مصادف با دوره بنی امیه و خلفای ستمگری است که البته بعد از هشام، بنی امیه دچار ضعف شده و در سال 132، بنی امیه با کشته شدن مروان حمار ساقط میشود.
نکته مهم این است که دوره ضعف بنیامیه برای امام صادق (ع) بسیار مغتنم بود چون آنها دیگر نمیتوانستند فشار زیادی به امام بیاورند لذا امام صادق(ع) هم از سقوط بنی امیه و هم تثبیت بنی عباس، نهایت استفاده را کردند چون فرصت ارزشمندی برای ایشان رخ داد.
گسترش مکتب شیعه در دوران امامت امام صادق (ع)
در زمان امام صادق(ع) تعداد شیعیان زیاد شد در حالیکه این تعداد مثلاً در زمان امام حسن (ع) کم بود تا جایی که فرزندان آنها حتی امکان ازدواج با شیعه را نداشتند. بنی عباس، سالها از هر راهی حتی راههای غیرشرعی و خدعه و نیرنگ استفاده کردند تا بتوانند بنیامیه را کنار بگذارند. آنها از روایات نبوی نیز سوء استفاده میکردند و حتی شروع به کشتار سادات کردند.
بنابراین لازم است این دشمنان اهل بیت (ع) را به خوبی بشناسیم که البته افراد بیسوادی نبودند و بسیاری از آنها از جمله مهدی، هادی و هارون، محدث بودند و برخی از آنها با علما مناظره میکردند.
کار قرآنی در شمار مبارکترین کارهای اسلامی و جهادی است
بنیعباس، موقع روی کار آمدن به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما امام(ع)، خلافتی که از مسیر بنی عباس و از راه آدمکشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نمیتواند بپذیرد چون اگر پیشنهاد آنها را میپذیرفت چه جوابی در قبال تاریخ داشت؟ این از تفاوتهای ائمه ما با دیگران است که قدرت برای آنها موضوعیتی ندارد و دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند و آن را حفظ کنند.
اگر امام حسن (ع) صلح کرد به این دلیل بود که اگر چنین کاری انجام نمیداد تشیع از بین میرفت هرچند که برخی از افراد، او را به خوار کردند شیعیان متهم کردند اما این سیاستی مثبت از جانب ایشان بود. بنابراین نباید سیاسیکاری به معنای منفی انجام دهیم چراکه واقعیت این است که خلافتی که از مسیر بنیعباس به دست بیاید مشروع نیست. از سوی دیگر مردم آماده پذیرش چنین چیزی از جانب امام صادق (ع) نبودند.
قیامهای سادات حسنی علیه عباسیان
بنده تعجب میکنم که سر کلاس درس، برخی دانشجویان میگویند در چنین شرایطی هدف وسیله را توجیه میکند اما شهید بهشتی میگوید، با استفاده از پلکان حرام، کسی به پشت بام حلال نمیرسد. مطلب دیگر اینکه قیامهای سادات حسنی علیه عباسیان را در آن دوران شاهد هستیم که میگفتند اینها دروغ گفتند و خدعه و نیرنگ به کار بردند و اسم اهل بیت(ع) را آوردند و عنوان ما را غصب کردند بنابراین قدرت باید در دست خاندان علی باشد نه آل عباس. البته امام صادق(ع) در قیامهای محمد نفس زکیه و برادرش ابراهیم شرکت و همراهی نمیکند.
بعد از واقعه عاشورا، برخی گمان کردند تنها درسی که میشود از حسین بن علی(ع) گرفت فقط مبارزه مسلحانه است که زیدیه نمونه بارز آنهاست اما مگر امام حسین (ع) در تمام زندگیاش فقط قیام مسلحانه داشته است؟ این انسان، 57 سال عمر کرد و بیست سال از آن را در صلح با معاویه بود.
چه کسی گفته است در هر شرایطی باید قیام کرد؟ ما باید ببینیم آیا چنین قیامی، نتیجهای در پی دارد؟ امام حسین(ع) وقتی مشاهده کرد خلافت در حال تبدیل به سلطنت است قیام کرد و شهید شد. بنابراین مسیری که ائمه ما رفتند ادامه فکر و فرهنگ و معرفت حسینی بود اما مسیری که زیدیه در پیش گرفت این بود که در هر حالی باید قیام کرد و این منطقی نیست لذا امام صادق(ع) قیام زید را تأیید نکرده است.
اسرار موفقیت امام صادق (ع) در تقویت بنیانهای وحدت امت اسلام
پشتوانه معرفتی در قیامها
خط امام در آن زمان خط قیام نبود در حالیکه زیدیه میگفتند امامی که در خانه بماند و درس بگوید به درد نمیخورد. آنها میگفتند جعفر بن محمد، اعتقادی به جهاد ندارد در حالیکه امام صادق(ع) میگفتند من به جهاد اعتقاد دارم اما علم خودم را در کنار جهل آنان نمیگذارم. در قیام فخ در زمان امام کاظم(ع)، یکصد سید به شهادت رسیدند اما آیا در مکه و در حرم خدا، کسی قیام میکند آن هم در مقابل لشکر عباسی؟ بنابراین قیامهای بدون معرفت، کور و بیهدف و سطحی، اثری در پی ندارد.
زمانی که زیدیان وارد قیام شدند از نظر فقهی وابسته به مکتب ابوحنیفه شدند. خود زید میگفتند امام صادق (ع) فقط در احکام، امام ماست. آنها در کلام یعنی عقاید نیز وابسته به معتزله شدند چون باز هم از اهل بیت(ع) فاصله گرفتند. پشت هر قیامی باید یک معرفت باشد مثلاً انقلاب اسلامی بر اساس پشتوانه معرفتی ولایت فقیه شکل گرفت لذا موفق شد.
فرض کنید اگر شرایط مهیا بود و امام صادق(ع) در دوران پس از بنیامیه به خلافت میرسید آن وقت چه اتفاقی میافتاد؟ در روایت شریفی از امام صادق آمده است بنی امیه و بنی عباس نمیخواهند دین را در جامعه رواج دهند. حال آیا امام صادق اگر به قدرت میرسید میتوانست با استفاده از همان روشها، دین را در جامعه ترویج کند؟ در این صورت چه تفاوتی بین امام صادق (ع) و بنی امیه وجود دارد؟ شیخ صدوق در کتاب شریف «الخصال» این حدیث را نقل کرده است و نکات مهمی هم در آن وجود دارد.
گفته شده آنهایی که بالاترند باید بر آنهایی که پائینتر هستند آسان بگیرند و با مدارا رفتار کنند. سپس به این داستان اشاره میشود که شخصی مسلمان میشود و سپس دوست مسلمانش به او میگوید برویم نماز صبح بخوانیم و پس از نماز میگوید حالا تعقیبات نماز را بخوانیم، سپس شروع به مباحثه میکنند تا اینکه نزدیک نماز ظهر و عصر میشود، این روند ادامه پیدا میکند تا اینکه نوبت به نماز مغرب و عشاء میشود. طرف ناراحت میشود و میگوید این چه دینی است که شما دارید؟
امام صادق (ع) میگوید این گونه نکنید چون باعث میشود مردم از دین زده شوند. این کاری است که بنی امیه انجام داده و با شمشیر با مردم سخن میگفتند اما ما نباید تصویری خشن از اسلام به نماش بگذاریم. در سکانس آخر فیلم «محمد رسول الله» از مصطفی عقاد که مربوط به فتح مکه است ابوسفیان میگوید این پیروزی از قلبها وارد شد نه از دیوارها.
انتهای پیام/